نیکاننیکان، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

خاطرات نیکان از مردان نیک روزگار

اولین حمام

1390/2/22 20:50
نویسنده : مامان مریم
360 بازدید
اشتراک گذاری

نیکان پسر عزیزم بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدیم ،حدود 15 روز مهمون مامان جون بودیم.

روز 3 تولدت مامان جون با بابا حمید بردنت آزمایش غربالگری،خدا را شکر

نه تیرویید داشتی و نه زردی.فقط منتظر بودیم ناف کوچولوت بیوفته که خوشبختانه

روز قبل از حمامت افتاد ، اونوقت عمه فاطمه نیکان جون رو برد حمام.  bathing in bathtub, shower smiley for orkut, myspace, facebook

عزیزم آب تنی را خیلی دوست داشتی وقتی هم از حمام اومدی مثل فرشته ها خوابیدی.

 

ختنه سوران

پسر گل مامان چون گفتیم تا کوچیکی و اذیت نشی 13 روز بعد از تولدت  من و مامان جون نازنین و بابا علی بردیمت پیش دکترموسوی بیوکی .الهی بمیره مادر واست وقتی صدای جیلیغ بیلیغت از اتاق بیرون اومد من و مامان جون طاقت شنیدنش رو نداشتیم سریع اونجا رو ترک کردیم تا صدای نازتو نشنویم. آخه مامان هم پشت در ،همراه با شما گریه میکرد.بنده خدا بابا علی هم پشت در تنها وایسادند وقتی که کار تمام شد آمدند مارو صدا کردند .بمیرم مادر برات که انقدر اذیت شدی.

هدایای نیکان

واما هدایای زیبایی که فامیل زحمت کشیدند به مناسبت قدوم پاک نیکان آوردند:

بابا حمید :نیم ست برلیان که واقعا ازش ممنونم.

مامان جون و بابایی:تهیه سیسمونی که واقعا از تمام زحماتش که تو این مدت کشیدند ممنونم. و همچنین انگشتر طلا برای مامان نیکان.

مامان عزت و بابا علی:سکه کامل و کلی شیرینی و نقل واسه تولد آقا نیکان.

خاله معصومه:گلدان نقره که انشالله واسه نی نی تو راهشون جبران میکنم.

دایی مهدی: نیم ربع

عمو ضیا: زنجیر طلا

همکارهای مامانی: گل نقره

از همگی به خاطر کادوهای زیبایشان ممنونم.

 

چون نیکان جان درفصل بهار و به خصوص اردیبهشت به دنیا آمد او را طبق یه سنت قدیمی زیر گل محمدی خوابوندیم که دیگه انشالله تا آخر عمرش آلرژی نگیره.

 

گل

محمدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)