پاییز زیبا همراه با 18 ماهگی نیکان
با سلامی به رنگ پاییز،
پاییز خواهد آمد
باید قشنگترین دفترهایم را در آورم......
وقتی میری تولد و تو اولین چیزی رو که از روی میز برمیداری تا بخوری پفکه ,میخوام واسه هله هوله خوردنات بمیرم.
وقتی نماز میخونم و شما تا من رو میبینی میای مثل من نماز میخونی میخوام واسه این سجده رفتنهات بمیرم.
وقتی لباسهات کثیف میشه و میاندازمشون تو مینی واش و شما تا میبینی خودت تمام لباسهای دیگه ات را هم میاری تا بریزی توش از این همه حس همکاریت به مامان میخوام برات بمیرم.
وقتی مثل بابایی انفورماتیک میشی و به این زودی از تکنولوژی سر در آوردی , واسه این
همه هوش سرشارت میخوام برات بمیرم.
و
وقتی بعضی مو قع ها یاد دوران چهار دست و پا رفتنت می افتی و ادای اون موقع ها رو در میاری میخوام برای دو دست دو پاهای کوچولوت بمیرم.
وقتی کلافه میشی ,برای رفتار بچه گونه،برای بهانه گیریهات،برای لجاجتهات ،برای
شیرین زبانیهات برای بودنت ،داشتنت برای همه چیز تو میمیرم.
وقتی که با دو چر خه ات بازی میکنی و عاشق این وسیله شدی منم عاشق تو شدم و میخوام برات بمیرم.
وقتی میام تو اتاقت و میبینم که داری با اسباب بازیهات بازی میکنی و سرگرمی ، میخوام برات بمیرم.
وقتی محو تماشای آگهی های تلویزیون میشی و از دیدنش لذت میبری منم از دیدن شما لذت میبرم ومیخوام از این همه لذت برات بمیرم.
وقتی خوابی و آرامشت رو میبینم از لذتش میخوام برات بمیرم.
وقتی بیدار میشی و برام به زبون خودت باهام صحبت میکنی و با اون انگشتهای ظریفت دستتات رو بالا پایین میکنی من با تمام وجودم میخوام برات بمیرم.
باش تا من برایت بمیرم...