اولین حمام
نیکان پسر عزیزم بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدیم ،حدود 15 روز مهمون مامان جون بودیم. روز 3 تولدت مامان جون با بابا حمید بردنت آزمایش غربالگری،خدا را شکر نه تیرویید داشتی و نه زردی.فقط منتظر بودیم ناف کوچولوت بیوفته که خوشبختانه روز قبل از حمامت افتاد ، اونوقت عمه فاطمه نیکان جون رو برد حمام. عزیزم آب تنی را خیلی دوست داشتی وقتی هم از حمام اومدی مثل فرشته ها خوابیدی. ختنه سوران پسر گل مامان چون گفتیم تا کوچیکی و اذیت نشی 13 روز بعد از تولدت من و مامان جون نازنین و بابا علی بردیمت پیش دکترموسوی بیوکی .الهی بمیره مادر واست وقتی صدای جیلیغ بیلیغت از اتاق بیرون اومد من و مامان جون طاقت شنید...
نویسنده :
مامان مریم
20:50