14/5 ماهگی نیکان و تولد شایگان(پسرعمو)
در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش...! وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد... چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت...
پسر گلم با کلی خبر خوش و زیبا اومدم پیشت.اول اینکه پسر کوچولوی عمو ضیا هم در تاریخ ۹۱/۰۴/۱۴ به دنیا آمد یک پسر سفید مفید بور خوشکل .اسمش هم گذاشتند شایگان .ما برای یددنی آقا شایگان همگی با هم با باباحمید و مامان عزت و بابا علی راهی قم شدیم.۳روز موندیم ولی گل پسرم نه طاقت گرما روداشت و نه شلوغی به خاطر همیناونجا خیلی مامانش رو اذیت کرد.خبر دوم اینکه فکر کنم دیگه کم کم به زودی راه بیفتی آخه وقتی از قم برگشتیم ایستادی و ۲ قدم تلو تلو کنان به سمت جلو آمدی خیلی خوشحال شدم .دیگه داری تنبلی میکنی آخه نزدیک ۱ سال و ۳ ماهت شده ولی هنوز نمیتونی قدم برداری.خیلی دوست دارم هرچه زودتر خداوند مهربان بهت نیرو بده تا بتونی خودت مستقل بشی.شاید کمی هم از وابستگی شدیدت نسبت به من هم کم بشه.
الهی فدای قدم های تلوتلوت بشم .
آخه چقدر دیگه باید تمرین کنم وااااااااااای
قربون اون خنده از ته دلیت برم عزیزم.
مسرور از موفقیت کسب شده..
ا
اینم عکس شایگان کوچولو
خیلی دوستت دارم Bye.