نیکان نمکدون....

سلام به عزيزتر از هرچه هست

امروز اومدم تا با عميقترين احساساتم 21ماهگيت رو داغ داغ تبريك بگم.تو 21 ماهه شدي و من هزار بار بيشتر از هميشه عاشق تر.احساس ميكنم دنيا خيلي زيباتر از قبله .لطيف تر از حرير و شيرين تر از عسل.لحظه  لحظه ها بوي تن تورو داره و حسي كه از درك ژرفاي اون هر كسي ناتوانه.معناي مادر بودن رو با تك تك سلولام ميفههم و عاشق عشقم.ميدوني كه مامان نميتونه بيشتر از اين بيان كنه حالشو.چون نميشه .چون نميتونه.چون خيلي وسيعه ، عظيمه.

خواستني ترينم  روزهاي شادي برات ميخوام .روزهاي پر از سرمستي و شور.پر از خنده و شوق كودكانه.كه با همه اينا منم جون ميگرم و پر و بال تازه براي پرواز به دنياي كوچولو و قشنگ تو تا بتونم بفهممت و همه اينارو همراه قلب عاشق و بيقرارم بهت هديه بدم.هديه به روزها و شبهات .به تك تك تك تك لحظه هات.كه جونمي .كه نفس حياتمي.با تمام وجودم ميپرستمت....

************

شيرين شدي يعني قند ، اب نبات..اينقدر خوشگل حرف ميزني كه يه موقع عنقريب يه لقمه چربت كنيم و هلو هلو برو توگلو!دلم ميخواد ديگشنري   رو تا حدودي ثبت كنم كه يادم نره .. ولي نه چرا بايد يادم بره؟!خاطرات اين روزها رو با تمام وجود ميبلعم تا گوشت بشه به تنم منم كه قصد رژيم ندارم!!!!

تمام اعضای صورتت رو بلدی میگم پا بده پاهاتو میاری بالا,میگم دست بده بهم دست میدی,تمام اعضای صورتت , دهان کوچولوت و بینی و چشمهات و گوش و موهاتو بهم نشون میدی....

منو ماماا صدا ميزني كه غرق لذت ميشم و دلم جوري غنج ميره كه احساس ميكنم الانه از هوش برم!!

با بابايي كه دنيايي داري عشقولانه ،پسرانه پدرانه!! يعني كشته مرده ي اين دل و قلوه دادنهاي شما دوتام!!چون من بابایی رو حمید صدا میکنم هم شما هم  میگی: حبی